محل تبلیغات شما

آمده بود. آمده بود همین حوالی و نیامده، نرسیده بار و بُنه را جمع کرده بود که حسادت بیخود، که نتیجه‌گیری‌های بی‌حاصل که دیدم باز همان حدودِ هیچ و پوچ داشتم پرسه می‌زدم. که باز داشتم سردرد می‌گرفتم و با تیک گرفتن‌ها مردمک چشم در حدقه می‌چرخاندم. و از آن‌ها که نباید عصبی می‌شدم. سکوت می‌کردم و سکوت می‌کردم‌. وعده‌ام پوست لب شده بود و خونِ جگر. آهِ فراوان و آخِ گیرا. جدول مندلیف و لغت‌نامه دهخدا. سبک تو و راه من. نازِ تو و عشق من. درد تو و درد من. سر به سکوت، مُهرِ من.

تیرماه بود اما شهریور شده است و هنوز هم همان.

موهیتویی که دیگر تو نیستی.

برای ضاد با عشق و نفرت.

مشوّش شده‌ام و همان که قبل.

تو ,باز ,درد ,داشتم ,سکوت ,آمده ,تو و ,آمده بود ,لغت‌نامه دهخدا ,و لغت‌نامه ,مندلیف و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها