محل تبلیغات شما
روده‌ام دلش زندگی کردن می‌خواهد. دست‌ها و پاهام هم. مغز و قلبم نه. معده و دهان و کِتفم هم نه. آن‌ها درِ گوشم گفته‌اند که دلشان چاه می‌خواهد. برای دفنِ موجودیتشان. شاید بگویی چه کاری‌ست؟ یک‌بار برای همیشه کار نکن با آن‌ها. بُگذارشان کناری و رهاشان کن. اما از رهایی، خوابشان می‌برد. خواب که بروی حتی اگر قرنی هم بُگذرد، باز هشیار می‌شوی. درِ گوشم در همان دمِ صبح گفته بودند که دلشان هشیاریِ بعد از قرن هم دیگر نمی‌خواهد.

موهیتویی که دیگر تو نیستی.

برای ضاد با عشق و نفرت.

مشوّش شده‌ام و همان که قبل.

هم ,آن‌ها ,دلشان ,درِ ,گوشم ,می‌خواهد ,که دلشان ,درِ گوشم ,بُگذرد، باز ,هم بُگذرد، ,قرنی هم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه آرشان آرت